خاطرات یک درخت
یادش بخیر بهاری داشتم، سرو قد بودم و کمان ابرو، بادهای تند و سخت تکانم نمی داد چون ریشه ای سرسخت داشتم، قلب زمین را شکافته بود و در دلش مهربانانه مأوا گزیده بود.
پرندگان در زیر سایه ام لانه ساخته و در میدان آغوش بازی می کردند. می پریدند، می نشستند و در دل شب به آنها سرائی می دادم و من نیز چون مرغکی آنان را زیر پرو بالم جای داده و مانند گهواره به خواب خوش هدایتشان میکردم.
با نفسهای آنان بود که در درون خویش حس مادرانه و جریان زندگی و زندگی آفرینی را احساس می کردم.
مردانه روی پای خویش ایستاده
ادامه مطلبخنده از نگاه هانری برگسون
ھانرى برگسون فیلسوف فرانسوى (١٩۴١-١٨۵٩ (یکى از فیلسوفـانى است که به مبحث خنـده به طور جـدى پرداخته و با نگاھى فیلسوفانه به آن توجه کرده است. او در رساله اش با نام خنده سرچشمه ھاى ذھنى، روانى و عاطفى خنده را مورد بحث و بررسى قرار داده و نیروھاى برانگیزاننده خنـده و ماھیت انرژى آزاد شـده در اثر خندیـدن را مطالعه کرده است.
برگسون در سال ١٩١٠ این کتـاب جـذاب خود را تألیف کرد یعنى درست در آن زمان که مى خواست براى رفع خسـتگى از کار و کوشـش چنـد ساله، ذھن را به چیزى مشـغول کند تا از مطالعات فلسـفى فراغتى داشـته باشد. آنچه در این کتاب در باب علت موضوع و معنى خنـده بیان شده بسـیار عمیق، دقیق و متکى بر مطالعات نظریات فلاسـفه و روانشـناس ھاى دیگر، از قدیم و معاصر است. بسـیارى از فلاسـفه، ھمواره در پى آن بودنـد که راز خنده را بدانند.
ادامه مطلبانواع و اندازۀ خنده
طنز با خنده رابطه
ای بس عمیق دارند،[1]
به طور کلی هدف از طنز و انوع شوخطبعی خنده است –اگر چه که رابطه طنز با خنده دو طرفه نیست و نیز علت نهایی طنز همیشه خنده
نیست- و مهمترین دلیل فراگیری طنز و مقوله شوخ طبعی، به خاطر جذابیت آن است که تا
حدودی در محصولش که خنده است نهفته شده. باغ خندان ز گل خندان
است خنده آیین خردمندان است
خنده هرچند که از
جدّ دور است جدّ پیوسته نه از مقدور است
دل شود رنجه ز جدّ،
شام و صباح می کن اصلاح مزاجش به مزاح[2]
گروتسک Grotesque
تبارشناسی واژه
واژهی گروتسک (grotesk) از واژهی ایتالیاییِِ grottesco و واژهی لاتینِ grottesca به معنی «مغاک» میآید، چون به نوع ویژهای از تزییناتِ داخل مغاکهایی که قیصرهای روم میساختند، ارجاع میدهد.
این تزیینات نقاشیهای دیواری ۳۲۰۰۰ سال پیش، آمیزهای از انسان- حیوان و گیاهان و موجودات افسانهای و دوجنسه را به نمایش میگذاشتند. این واژه ابتدا در اواخر قرن پانزدهم، در عصر رنسانس، در تاریخ هنر پا به عرصهی وجود میگذارد تا نامی برای نقاشیهای مذکور باشد.
به این ترتیب میبینیم که گروتسک ابتدا در نقاشی مورد استفاده قرار میگرفت و خیلی بعد به دیگر عرصههای هنری راه یافت و با همین تلفظ وارد زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی و فارسی شد.
در فرهنگ واژههای زبانهای خارجی به فارسی این برابر نهادها موجوداند: مضحک، غریب، خندهدار، مسخره، شگفتآور، ناهنجار، ناجور، عجایبنگاری، خیالی، شگفتانگیز، ناآشنا، ناساز، ناموزون، ناجور، خندهآور، گریهخند. حالا ببینم، آیا میتوان تعریفی از آن به دست داد یا نه.
گروتسک ابتدا در نقاشی مورد استفاده قرار میگرفت
o تبلیغات فروش یک الاغ:
یک دستگاه الاغ مدل بالا
تیپ قاطر
سم اسپرت
ارتفاع تا زانو
دارای کارت یونجه
مصرف صدی یه مشت علف
گردن هیدرولیک
گیر مجیک جفتک
پالان چرمی
بوق عرعر بلبلی
طوسی متالیک
فروشی محصول ۲۰۱۱ شرکت حیف نون !!!
o تفسیر یک دقیقه از زبان کسی که پشت در توالت منتظر ایستاده با کسی که داخل توالت است نشان می دهد که، زمان یک تعریف واحد ندارد !!!
ادامه مطلبللمزاح فی مدرسة اهل البیت علیهم السلام حد وقانون کسائر الأمور فان هذه المدرسة المبارکة النابعة من خاتم الأنبیاء وسید الاولیاء محمد بن عبد الله (صلى الله علیه واله وسلم ) واهل بیته المعصومین علیهم السلام قد تفردت بکنوزهم ودررهم وتقّنَنَت بقوانینهم فقد وضعوا لکل مسألة قواعد وخطوط ورکائز، وکلامنا هنا ان شاء الله عن قانون وحد المزاح فی مدرستهم المبارکة
یشترط فی المزاح ان ی:
المزاح عند اهل السنة
المزاح بین الحلال والحرام
من ذا الذی یرید أن ت الحیاة کلها عابسة مقطبة الجبین؟ وإذا کان هناک من یریدها کذلک، فمن الذی یطیقها ویرضاها؟ إن الحیاة بغیر مزاح عبء ثقیل قلَّ من یتحمله، ومن هنا قالوا: المزاح فاکهة المجالس.
فما حقیقة المزاح؟ وما مدى حاجتنا إلیه؟ وما موقف الإسلام منه؟ وهل فی ذلک صور عملیة من العصور الإسلامیة الأولى؟ هذا ما سیتضح فیما یلی:
ادامه مطلب
بحث شوخی و مزاح و متقابلاً مقولة جدیت، از اموریاند که بسیاری اوقات دچار افراط و تفریط میشوند. گاهی جامعهای چنان جدی و خشک میشود که هر گونه لطافت و ملاحت را از دست میدهد و قدرت تحمل و زیبایی زندگی را از انسان میستاند.
جامعهای را افلاطون در یونان قدیم و توماس هابز در قرن هفتم ترسیم کردند بر همین مبنا بود و هرگونه تئاتر و نمایش خندهدار را محکوم میکردند و رواج آن را در جامعه جالب و جایز نمیدانستند.
نگاه آنها نسبت به خنده مبتنی بر این اندیشه بود که خنده ناشی از حس برتری طلبی انسان است. زمانی که کسی زمین میخورد و ما به او میخندیم، حس برتری جای حس ترحم و دست گیری را پر میکند و در نتیجه ما به زمین خورده میخندیم.[1]
لذا افلاطون در آرمان شهرش (کتاب قوانین laws) طنز را تا حدی
ادامه مطلبحضرت طنز پادشاهی است که او را لشکری و کشوری است. کشورداری اش گونههای متفاوتی دارد از خود حضرت طنزشاه گرفته تا وزیرانش هزل هومور و کمیک و پارودی.
هرکدام از سران این مملکت را مرکبی است که با او تازد اما هرکدام بر مرکبی سوارند و هیئت و قالبی سزاوار شأن خویش برگزینند. گاهی در قالبهای نوشتاری مثل داستان و مینی مال و جوک و لطیفه ابراز وجود کنند و گاه در قالبهای تصویری و تمثیلی مثل عکس و کاریکاتور جلوه گری کنند و ناگاه در قالب و هیئت قدرتمند نمایشی و گفتاری بر عقلها سایه افکنند.
ادامه مطلب
یکی از مهمترین فرقهایی که انسان با بعضی از موجودات دارد، تعلق خاطر به زندگی اجتماعی است. بعضی از حیوانات هم به زندگی اجتماعی گرایش دارند ولی مانند انسان یک جامعه متعالی که در ان تقسیم کار صورت بپذیرد و کارشان مبتنی بر تشکیلات باشد[1] نیست.[2]
این بحث از گذشته بین فلاسفه مطرح بوده است. مثلا ارسطو و افلاطون انسان را مدنی بالطبع می دانستند. یعنی انسان به نسبه طبیعت خودش گرایش به زندگی اجتماعی دارد. عده ای زندگی اجتماعی را بنا به ضرورت برای انسان لازم میدانستند و علامه طباطبایی انسان را مدنی بالاستخدام[3] می دانستند یعنی انسان برای رشد وماندن (حب بقاء) دوست دارد هر چیزی را در این مسیر استخدام کند. گرایش او به جامعه نیز از همین باب است.[4]
در همین راستا بعضی از نیاز های انسان وابسته به اجتماع است و در صورت نبود ان، ان نیاز بر آورده نمیشود و انسان به مقصود خودش نمی رسد. بعضی به طنز همین نظر اجتماعی بودن را دارند. در این صورت انسان در طنز نیاز به جامعه دارد و در جمع بودن میشود یکی از لوازم طنز یعنی انسان مثلا دیگران را استخدام میکند تا با انها به خیال پردازی بپردازد و لذت طنز را ایجاد کند؛ در این صورت باید در فلسفه طنز از ان نیز سخن گفت ولی اگر در علیت نداشته باشد بلکه معدّ باشد دیگر لازم نیست در فلسفه طنز از ان سخن گفت ولی به عنوان معدّات طنز میشود درباره ان گفتگو کرد.
ادامه مطلببرای کلاس طنز حوزۀ هنری، فکر کردم فهرستی از کتابهای منتشرشده طنز را (که جنبۀ تحقیقی دارند) برای هنرجویان تهیه کنم تا در صورت نیاز، بتوانند از آن استفاده کنند. بعدش دیدم فهرست خوب و به درد بخوری است (!) این بود که گفتم اینجا هم آن را بیاورم. سعی کردم کتابی را از قلم نیاندازم ولی اگر دوستان عنوانی را سراغ دارند که در این فهرست نیامده، می توانند اضافه کنند تا کامل شود. البته در این مسیر، اولین چراغ توسط مهدی تمیزی روشن شده که عنوان کتابی را به فهرست اضافه کرده است.
به نظرم در قیاس با دیگر زمینه های ادبی یا هنری،طنز،سهم ناچیزی را در میان آثار تحقیقی در قالب کتاب یا مقاله به خودش اختصاص داده است. این امر،شاید به این علت باشد که متاسفانه از سوی پژوهشگران،طنز چندان که باید جدی گرفته نشده است…
ادامه مطلب
درباره این سایت